داستان پایانی
از اون بالا دنیا خیلی کوچیک بود. این بار اما خبری از گرد و خاک نبود. ابرهای غبار کنار رفته بودن و میتونستم ببینم! اون چیزی که دیدنش خیلی سخته. پوستم رو حس میکنم سنگینتر شده.
این هم از ایلام، شهر پرادعا. شهری که در و دیوارش با آدم میجنگه. سرعت هواپیما که بیشتر شد حس کردم دلم داره تنگ میشه. انگار آدم جنگیدن رو دوست داشته باشه. دلم برای شیطونیهای بچهها تنگ میشه. ۶۰ نوع خلق و خوی مختلف. جنگ من با این آدمها نبود. جنگ من با عدم آگاهی بود، با ندونستن. دغدغه من اما علم بود.
تو راه مشتاقانه نظرات بچهها رو میخوندم. دل تنگیهام بیشتر میشد. شاید این بچهها رو یه بار دیگه ببینم. خدا میدونه. دلم براشون تنگ میشه.
همیشه به خانمم میگفتم که من دو تا راه واسه این بچهها پیش رو دارم:
۱. سختگیری زیاد توی درس و نمره ندادن به احد و ناس!
۲. سختگیری خیلی خیلی زیاد توی درس و نمره عالی دادن به همه.
این وسط موندم که سهم عدالت چی میشه؟ آخه عدالت سهامی شده. دیدم بهتره به فلسفه دروس مراجعه کنم. عدالت اینه که ببینم هر درسی چه چیزی رو میطلبه. اگه کسی پروژه نرمافزار رو خوب انجام داد حقش ۲۰ . نه؟ خوب چه اشکالی داره نصف کلاس درس ۲۰ بشن؟ مگه هدف من به کار گیری این علم توی دنیای واقعی نیست؟ اما در مورد گرافیک چه کنم؟ گرافیکی که دور از تخصص من قرار داره؟ عدالت حکم میکنه به کسی که امتحان رو کامل بشه ۲۰ بدم. هرچند پروژه رو تحویل نداده باشه.
حس میکنم دنبال بهانه برای دادن نمرات عالی به بچههام. بهانه == شرط عدالت.
درسهایی که این بچهها به من دادن خیلی بیشتر از درسهایی بود که من بهشون دادم. از خوابی که توش بودم بیدار شدم!
خیلی صادقانه نوشتین استاد….
دل منم تنگ شد اینو خوندم.امیدوارم ترمهای بعدم شما رو ببینیم
شاید باورتون نشه…
اما خیلی دوست داشتنی هستید استاد…بطوریکه دلمون براتون تنگ میشه…
درس و دانشگاه و نمره رو بی خیال استاد…
چیزی که میمونه نمره نیست
خودتون رو عشقه…
دومین کسی بودید که با افتخار میتونم استاد صداش کنم
موفق باشید استاد…
همونطور که یانگوم جواهری در قصر بود ،دکتر تنهایی هم جواهری در دانشگاه ایلام …(:دی)
خیلی دوستون داریم استاد
وقت رفتن اما حسی وجودم رو گرفته بود. حسی که تنها یکبار توی زندگیم حس کرده بودم. حس فارغ التحصیلی لیسانس. روزی رو ببینید که دیگه پیش هم نیستید. من اون روز رو خیلی زودتر از شما دیدم.
یه جورایی آدم حس مرگ رو داره.
الان که فکر می کنم دلم میگیره
دلم گرفت…ی لحظه حس کردم همه چی تموم شده…ذهنم مشغول شد….
خواب؟چه خوابی؟
قبول دارین هیچ جایی زادگاه خود آدم نمیشه؟؟؟؟؟
تأثیر گذار بود،دلمون تنگ شد
هم واسه شما،هم بچه ها و دانشگاه و دوران دانشجویی(یه لحظه خودمو روزای آخر دانشجویی تصور کردم)
به قولی همه ایران سرای من است.
احساس مس کنم چون استاد تصمیم گرفته به بچه ها نمره بده این جوری دارین نظر می دین و استادو جواهر میدین و ….
تنها کسی که استادو از اول دوست داشته صدف بوده……..
از :دی آخرش میشد فهمید که بیشتر هدفش مسخره کردن بوده شما به دل نگیرید!
راستی کی گفته که استاد تصمیم به نمره گرفتن به بچهها گرفته؟ شایعه درست نکنید.
همون اول گفتیم خودت رو عشقه استاد….
ولی خدایی من احساس میکنم خیلی ریلکس و بی خیال بودید
خوش بحااااااااااالتون
امیدوارم شاگردای نه چندان خوبتون رو فراموش نکنید….حتی اگه رفتید اونور;-)
اینقدر درگیر نمره نباشین بچه ها
هرکسی به اون اندازه ای که زحمت کشیده نمره می گیره
نمره رو کی داده،کی گرفته
از من میشنوین،هیچ وقت به امید نمره دادنه استاد نشینین(منظورم همه ی استادهاست)
چون یهو دیدین نظر استاد عوض شد آخر ترم،نمره مثبت نداد هیچی نمره منفی هم داد
حالا شایدم برعکس،«ریسک نکنید»
کاملاً موافقم با این حرف.
سلام محمد جان ،ما هم دلتنگت میشیم آن روز برات ننوشتم چون میدونستم اگه بنویسم دلم طاقت نمیاره و با وجود اینکه هنوز توی کلاس پیش ما بودی از یاد نبودنت نارام میشه دو چشمام ونیز به یاری می گیرهو آن وقت علاوه بر رسوایی دلم برچسپهای دیگه ای به من میزنن،
میدونم اکثر اونایی که میگن فدات ،قربونت و از اینجور حرفا مهر ماه ازش بپرس محمد تنهایی رو میشناسی میگن اسمشو شنیدم امایادم نیست کجا؟
محمد جان من بعد سه سال زندگی با این قوم فهمیدم که اینا ازکوفه واهل این سرزمینن وهمونایی که میگن نمره مهم نیست توی سرویس بعد امتحان میانترم چه ها نگفتن،،داداش مجمد گلم دل به حرف این قوم خوش نکن ،تنها کسایی که نمره براشون مهم نیستو واقعا دوست دارن حسن زمانیان ومهدی کیخایین ولاغیر ،من چیزهایی دیدم که تو ندیدی،حرف هایی شنیدم که تو نشنیدی
من امروز بدون اینکه تحت تاثیر احساسات باشم اینو برات نوشتم ،کاک محمد اوه خودت ذانی در شارو ولاتی ایلام مرامو معرفت کما بوه،البت وناو شاری .
ده پنای اهورامزدای پاک خوشو خرم بای
خوا وه گالت
اقای غیر بومی و عاشق ایلام ! خیلی سطحی قضاوت کردی
خیلی کنجکاوم بدونم این پسرخاله کیه
من تا حالا زیاد تو این قسمتا نظر ندادم،ولی خیلی جالبه، تا حالا این رفتارا رو ندیده بودم:
پشت سر هم حرف زدن،بقیه رو خراب کردن،حالا کمی تا قسمتی چاپلوسی کردن(چون نمیشه گفت همه دروغ میگن و فقط چاپلوسیه)
نمیخوام حرفام ادامه دار بشه،فقط از این رفتارا ناراحت شدم
خوب بود بحث قشنک رو با این حرفای خاله زنکی (معذرت میخوام این حرف رو میزنم) خراب نکنیم….
اسم نیارید لطفا…
اینجا کسی عاشق چش و ابرو استاد نشده…همه از ته دل(حداقل جند نفر)دلتنکی و ارزوی موفقیت برای استاد داشتن…
کاش دامنه دیدمون وسیع تر میشد…کاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااش
منم دلم تنگید
…..واما…چه زود دیر می شود….
من به چاپلوس بودن خودم افتخار می کنم ،چون اونی که من پاچه خواریشو میکنم ارزشو داره،نذارین به اسم ردیف کنم از آقایان وخانوم ها کی چی گفته ،خودتون میدونین حق بامنه پس کوتاه بیاین
داداش محمد تو هم خوب منو میشناسی میدونی اگه هدف من چاپلوسی بود اینقد صادقانه حرفامو نمی زدم،این همون برچسپ زدنا بود که گفتم
خیالی نیست ما چاپلوس اما صادقیم.
همقطاران خقیقت تلخ است،هرچه دلتنگتان میخواهد بنویسین خیالی نیست ما دلدادیم در میان قوم کوفه دلدادگی هم جرم است،هرچی میگین بگین من دیگه به این حرفا جواب نمیدم.
باز هم میگم من محمد تنهاییو دوست دارم و هنوز نرفته بود دلتنگش بودم و الان هم از فراقش میسوزم،
کاک محمد والله،ونور،و کرشنا،و ارجون،وخور وتمامی معبودان فسم،وجان نور چووانم ، وه شاری ایلام مرامو معرفت کما بوه وه ایی قصیله کلی وه سر حیله ونیرنگه .
در پنای اهودامزدای پاک خوشو خرم بای
خواه وگالت.
ما که شانس نداریم…یه استاد خوب هم که میاد تواین دانشگاه میگه “رفتنی ام”
بیچاره بچه های بعد از ما، معلوم نیست گیر چه استادی بیفتن!!!!!
داستان پایانی تون خیلی احساسی بود…دلمون گرفت…
خاطره خوشی از شما تو ذهنمون بجا میمونه…
امیدوارم بازم ببینیمتون…اما هر جا که هستید انشالله که موفق باشید…
با سلام
گرچه برخی انتقادات رو داشتم والبته من کلا این تیپیم ولی در نهایت از ترمی که با شما بودم راضیم امیدوارم در هر جا که رفتید موفق باشی و برخلاف اینکه نتونستید یا نخواستید بر ایلام دانشگاه و اساتیدش تاثیر بگزارید در جاهای دیگه یا زمان دیگه حتما کمک کنید که هم دانشگاه بدونه تو دانشگاه های دیگه چه خبره هم دانشگاه های دیگه بدونن که بچه های با استعدادی اینجا هستند که به صرف نبود امکانات و یا حتی کج خلقی و کجفهمی های شخصی ، سیاسی و اجتماعی دارند از بین میرن گرچه تمام دلایل خواستن و توانستن رو توجیهنمی کنه
چند توصیه به خودم وهمه :
و خداوند سرنوشت هیچ قومی را عوض نمیکند مگر اینکه آن قوم (واقعا!) بخواهند(کتاب مقدس مسلمانان)
فاصله بین حق و باطل ۴ انگشت هست (بین دیدن و شنیدن) (برای شیعیان امام علی (ع) برای دیگران خلیفه چهارم مسلمانان)
در فتنه ها چونان شتر دو ساله باشید که نه پشتی دارد که سواری بدهد و نه شیری دارد که او را بدوشند (علی(ع))
قربانگاه اندیشه ها زیر شمشیر آرزوهاست . (علی (ع) )
والسلام
یه نکته رو هم یادم رفت برای کسایی که دایم وطن وطن می کنند و یا از ایلام می نالند یا از شهر خودشون یا از یه جا بهشت می سازند :
و چه بسیار ثروتمندانی که در شهر خود اتنهایند (دوست واقعی!) و چه بسیار فقرایی که در غربت آزاد و سر زنده اند ، وطن تو جایی است که تو را با آغوش باز بپذیرند ،حرفهایت را بشنوند و در هنگام نیاز یاریت کنند .(علی (ع))
هیچ نیازی به جدال نیست..همه چیز تمام شد…نرم افزار.گرافیک
از اون چی موند؟یه دکتر تنهایی.و درسهای زیاااد…
جالبه برام راجب دانشجوها فکر میکنید.شاید شما هم بعد از مدتی مثل بقیه ی اساتید که چندتا پیرهن پاره کردن,حوصله ی این اندیشیدن ها را نداشته باشید.
دلتنگی…چیز عجیبیه..وقتی نیستش جای خالیشو حس میشه کرد.
آقای دکتر..شخصی جالب و عجیب و قابل تاملی دارید…فکرررررر میکنید…احساس میکنید….از همه مهم تر قشنگ فکر میکنید…و قشنگ احساس می کنید…..
آقای دکتر…این همه احساسات زیباا …به ظاهر ساکت و خونسردتون نمی اومد:)
خاطرمان باشد به یاد هم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.
آقای دکتر شما همیشه سر کلاس ما می گفتین آی تی ها اینن ،آی تی ها اونن،نه شما نه هیچکس درک نکرد که چرا سر کلاس ما خنده هایمان هم با تردید بود که آیا الان نوبت خنده است ،آیا ساختار خنده ی ما درست است ؟ودرک نکردید
چرا بچه های کلاس ما با تردید به سوالات شما پاسخ میدادن ،چرا هیچ نرم افزاری هیچ وقت توی این بحث ها شرکت نمی کند ؟توی سایت برای شما کامنت نمی گذارد ؟ما نرم افزاری ها از تمام عالمو آدم گلایه داریم که هیچ وقت هیچ کس ما را درک نکرد،ما همه شبیه کامپیوتر شده ایم وتا زمانی که از یک بودن جواب مطمئن نشویم آن را به زبان نمیاریم ،بچه های ما یا جواب نمی دادن یا جواب درست می دادن در حالی که بعضی از رشته ها به پشتوانه ی درس های مدیریتی شون فازی جواب می دادن وبعضی وفتا بر جواب اشتباه خود پای فشاری میکردن وشما اینو نشانه ی فعال بودن وبا هوش بودن آنها می دانستین،دکتر من از شما نه، از روزگار ،از خودم ،از درسهای خشک گروه نرم افزار گلایه دارم که مارا اینقد محتاط کرده است وبی احساس.
اگه هم نامه فدایت شوم از طرف بچه های ما دریافت نکردین نه اینکه دلتنگتان نیستن،نه اینکه دوستان ندارن ،نه بلکه قضیه همون صفر ویکی بودنه.
نرم افزاریها هم دلتنگشان برایتان میشود، شاید بیشتر از دیگران.
واقعیت اینه که آی تی هیچ وقت دشمنی با نرم افزار نداشته و نخواهد داشت و همگی شاهد این بودیم که ساکت میدان و شنونده ی گلایه های نرم افزاری ها آی تی ها بودن و هیچ وقت به حرف های اونا کوچک ترین اعتراضی نکردن و فقط گوش دادن.شاید دلیلش اینه که اونا هم شمارو درک میکنن و بتون حق میدن.این پیام رو میدم که بگم اینجا جای دو دو تا کردن نیست و درسایی که شما میخونید رو هم ما خوندیم مگه چند واحد اختلاف بین ما هست؟؟فازی بودن ما بدلیل چنتا واحد مدیریتی نیست به دلیل طرز فکر بچه هاست.بهتره شما هم خودتونو از منطق ۰ یا ۱ خلاص کنید این بیشتر بدرد زندگی میخوره.
امیدوارم دیگه کسی اینجا از این بحث های گلایه ای مطرح نکنه
والسلام….
سلام
من زیاد اهل نظر دادن نیستم یعنی نمیدون درسته یا نه و برا سیستم عاملم یه جورایی تعریف نشده س.سوالی که پیش میاد چرا نظر دادم ؟چون می خواست بگم با حرف غریبه موافقم و کاملترش کنم،قبل اون باید بگم من غیر بومم اما عاشق ایلامم را در ک می کنم در صداقتش شکی ندارم،من نمی دونم دلتنگم یا نه ،نمی دانم به قول دوستم غیر بومم اما عاشق ایلام داداش محمد را دوست دارم یا نه ، اما میدونم با خوندن این مطلبی که زده دلم گرفت ،من اهل ریا وتظاهر نیستم چون منم از جنس غیر بومم اما عاشق ایلامم هستم .
آفای دکتر تنهایی ای کاش اونقد که با آی تی ها خوب بودین ومهربان با نرم افزاری ها هم مهربان بودین تا امروز من میدانستم که آیا با رفتن شما دلتنگ هستم یانه؟
ای کاش اینقد غریبه(غیربومم اما عاشق ایلامم )را اذیت نمی کردید که با شعر سلامت می کنم با عشق ،لبخند شما را سر کلاس درخواست کند
ای کاش یکی بود که صداقت و بی ریایی نرم افزاری ها را درک می کرد
ای کاش ………………………
درپایان من به آی تی ها حق می دهم(هر چند اکثرا الکیه)دلتنگتون باشند چون ما سر کلاس فقط یه استاد خشک و بی روخ دیدیم
غریبه جان که همه جا غریبی ممنون که با کارت باعث شدی منم عقده از دل واکنم.
بچه ها من یه پیشنهاد دارم هر کی یه خاطره از کلاس دکتر تعریف کند،البته به اسم خودش من به بهترین خاطره جایزه می دم
……………………………
آخرین مهلت ارسال خاطره خود ساعت ۲۳:۵۵روز ۲۰/۰۳/۱۳۹۰
روز ۲۱/۰۳/۱۳۹۰ساعت ۱۰:۳۰بعد ازامتحان تا یه تجدید قوا هم بعد از امتحان باشد به بهترین خاطره جایزه می دم.(البته این این فقط یه پیشنهاد است)..
شاید باورتون نشه ولی من از همون اول هم نسبت به شما دید خوبی داشتم. حالا ما هر شب و روز دعا می کنیم که سیاست های دکتر بگ محمدی در به تور انداختن شما کارساز باشه و بتونیم سالیان متمادی از وجودتون بهره مند بشیم. موفق باشید
جانب آشنا لازم نیست که در مورد مسائلی که به شما مربوط نیست نظر بدین ،شما که از چیزی خبر ندارین لطفا حرف نزنین،من با حرف غریبه موافقم اما منم نرم افزاریم تورا هم درک می کنم اما شعری که من برای استاد سرودم به خاطر دلم بود و قضیه اذیت کردن برعکس بود ،درضمن از تمام دوستان آی تی خواهش میکنم در مسائل مربوط به نرم افزاری ها دخالت نکنید شما دشمنی ندارید ،اما شما را دشمن قسم خورده ای خود می دانیم لطفا دفاع هم نکنید چون فایده ای نداره وبه نظر من ارزش جواب دادن نداره دفاعتون ،شما هیچ واحدی که پاس کرده ایم را آنطور که من درک کرده ایم درک نکرده اید ،۰ ویکی بودن ما هم به خودمان مربوط است نه به …درضمن این درد دل با دکتر محمد تنهایی بود تو محمد تنهایی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایشان نیازی به وکیل ندارن وچون شما سر کلاس ما نبودین نمیتونی درست نظر بدین
ok????????????????????????????????????????????????????????????????
واااااای.چقــــــــــــــــــــــــــــــــدررررررر عصبانی؟؟؟؟
ما دیگه باید حواسمونو جمع کنیم دشمن قسم خورده پیدا کردیم!!!!
با این عصبانیت شما و منطق ۰ و ۱ تون همون بهتر که بحثی با شما صورت نگیره….
حالا فهمیدم چرا دکتر “نمی تونسته بخنده……”
ولی استاد کاش یخورده روی کلاس اینا لبخند میزدین تاااااااااااااااااااا………………………
سلام دوستان، اینجا چه خبره؟؟!!!! اول یه خواهش دارم! (البته یه سوال) قضیه دشمنی IT و نرم افزار چیه؟ میشه یکی لطف کنه توضیح بده!!
یا من خیلی بی خبرم (!!!!) یا دوستان خیلی خیلی خیال باف تشریف دارند!
سلام به همگی .
بجه ها فکر کنم سر کلاس خود دکتر بود که بحث اخلاق حرفه ای مطرح شد.بهتره (لطفآ)از این جور حرف زدن ها خودداری کنید بعضی وقت ها هر کسی هر چیز رو نباید بدونه.
اولا استاد خودش خیلی از جیزها رو می دونه ثانبآ لامارتین میگه دوستت دارم بدون اینکه علتش را بدانم محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا. (و قابل تمایز است)
وای خدااااااااااااااااا
چقدر تکامل نیافته بحث میکنید….
خدایا دامنه دید ما را وســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیع گردان….
لطفا اخلاق حرفه ای رو رعایت کنید
دکتر و لبخند ش ارزونی شما ما که کمبود محبت نداریم ……………………………………
شما که دامنه دیدت وسیعه کجا رو گرفتین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من از دوستان نرم افزاری خواهش می کنم این سایت واین دکتررو همچنان برا آی تی ها بذارن ………………………………
مثل اینکه اینا چشم دیدن یه درد دل بچه های نرم افزار با استادشونو ندارن،انتظار داشتم که دکتر تنهایی اینجا پاسخگو می بود ،من مطمئنم شدم که واقعا حق با من هم نرم افزاریمه و تفاوت است بیین ما و دیگران برای دکتر تنهایی.
جایی که صاحب خانه هم علیه توست مجال ماندن نیست باید رفت.
والسلام
خانم عاشق ایلام، اصراری بر موندن و رفتن شما نیست، من یک ترم استاد شما بودم و با هر بدبختیای که بود سر کلاستون میاومدم. بارها پروازهام کنسل میشد، تاخیرهای زیادی میخورد و سردردهای فراوانی داشتم فقط واسه اینکه بیام و درسی که بهم محول شده رو ارایه کنم. منتی بر سر شما نیست و نیازی هم نیست که شما یا نرمافزاریها و یا IT ها حرفی درباره من بزنید و یا تعریف و تمجید و یا نقدی کنید. همه نقدها رو توی برگهها نوشته بودین و خوندم. برخی از بچههای نرمافزاری واقعا نقدهای درست و سازندهای کرده بودن اما اون بچههایی که مدام توی کلاس میخندیدن و اصلا توی روند کلاس حضور نداشتن از همین جنس حرفهای شما رو نوشته بودن.
طبیعیه من توی کلاسی که فقط به مسخره کردن و خندیدن عدهای تلف میشه احساس راحتی نکنم. برخی از بچههای نرمافزاری شخصیت بسیار بالایی داشتن و من از درس دادن بهشون لذت میبردم. اما برخی از بچهها که اکثرشون هم خانمها بودن اصلا مرز ادب رو رعایت نمیکردن. در واقع مخل کلاس بودن. این روند هم از همون روز اول توسط خود شما شروع شد. من هفتههای اول رو بخشیدم اما تکرار این ماجرا باعث شد که کلا نسبت به کلاس شما دلسرد بشم. هر چند که تدریسی که توی کلاس نرمافزاریها انجام میدادم رو بیشتر میپسندم و فکر میکنم که نیازی به آزادی زیاد توی کلاس نیست.
تدریس استاد تابع شرایط کلاسی هست که توش حضور داره. من هنوز راز خندههای طولانی شما توی کلاس رو نفهمیدم.
تا زمانی که شما توی دعوای نرمافزاری و ITی هستید به جایی نخواهید رسید. میخواید خودتون رو ثابت کنید با حضور فعال در کلاس، رعایت اصول اخلاقی کلاس، احترام به استادتون و درس خوندن، خودتون رو نشون بدین. نیازی به عربده کشیدن داخل سالنها و راهروهای دانشکده نیست.
در مورد تدریس: اولین ترمی بود که اونجا درس میدادم. سعی کردم که نهایت تلاشم رو انجام بدم و توی کارم کم نذارم. هر چند که کاستیهای فرآوانی وجود داشت. بخصوص توی درس گرافیک که واقعا درس افتضاحی بود. هر چی که بود تموم شد. دارم سعی میکنم سوالات امتحانتون رو طراحی کنم. هر چند که اصلا دست و دلم به این کار نمیره.
و باز هم میگم:
خدایا…
چشم ما رو باز کن که مسایل رو بهتر ببینیم
کاش کمی معقول تر برخورد میکردیم
درسته اینجا محیط خارج کلاس و دانشگاهه و حرف زدن و تعامل با استاد راحت تر و صمیمانه تره اما حدود و مرزها نباید در هم شکسته بشه…
من که دامنه دیدم اونقدر ها هم وسیع نیست اما با همین دامنه کم برد تونستم بفهمم
<<<>>>>>
با تشکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر فراوان…
به قول دوستمون اخلاق حرفه ای رو رعایت کنیم.
به امید روزی که اوج گرفتن هیچ کلاغی،عقابی رو تو قفس پیر نکنه…
یادم نیست که اصلا سر کلاس شما خندیدیه باشم من هم علاقه ای به موندن ندارم ،شما انگار سوزنتن روی من گبر کرده من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟این حرفا رو زدم یا منم هم نرمافزاریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وافعا بی انصافین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!حداقل بخونین کی چی نوشته بعد نظر بدین،من ازشما نمی گذرم انشا الله خداهم ازشما نگذره،من اهل عربده کشی نیستم اما ای کاش بودم حداقل حرصم نمی گرفت از این حرفهایی که ریشه در ادب نداره ،شما آزادی نمی دادین
یا بچه های ما مثل بعضی اجازه ی این شلوغ کاری به شما نمی دانن،متانت ونجابت در کلاس ما فریاد می زد باعث می شما اجازه ی شلوغ کاری سر کلاس رو نداشته باشید،درضمن استعدادها وتواناییهای وجودی من شناخته شده س،من که از شهری اومدم که حداقل میدونن toneصدای آدم توی خیابون چفدر باشه ،از شهری اومدم که که جواب احترام ،احترامه .
به قولی خلایق هر چه لایق و به قول بابام سواد ودرس خوندن به انسان چیز هایی رو که نداره نمی ده ،در ضمن من یه جلسه آخر به نقشه ای که دوستم برا اون کی دوستم می کشید خندیدم ،که اون هم به اندازه ی قهقه بعضی افراد نبود ،اونهم ماشاالله از اونجایی که شما ففط انگار اسم منو میدونستین تذکر لازمو دادین،
اینو بدونین من اونقد انسان با آبرو ومغروری هستم که با حرف شما .امثال شما در آبرویی که ۶ترم توی این دانشگاه جمع کردم کوچکترین آسیبی نمیزنه،من اگر جای شما بودم اول درست میخونم ،بعد فکر می کردم بعد می نوشتم ،بازهم می گویم انشا الله خدای من از شما نگذرد و مطمئنا به وقتش یقه تون میگیره،من حرفی ندارم،فقط در پایان از دادشم معذرت می خام که زدم زیر قولم،راستی من برای پیشرفت نیازی به یاری کسی اونهم آی تی ندارم ومهم تلاش خودمه وخدا پس چه آی تی دوست باشم چه نباشم تاثیری در رسیدن یا نرسیدن من در اهدافم نداره.
گرافیک وقصیه آی تی ها ودعوایی های دخترای نجیب آی تی و عربده کشی آنها و دست به یقه شدنشان با آقای عبداللهی هم باید فاجعه باشد
درکل انشا الله خداوند ممنان به خاطر این حرف هاتون هیچ وقت از شما نگذره وهمون اندازه شما در حق من انصاف داشتین در حق شما منصف باشد .
استاد طوری نوشتین خانم عاشق ایلام که انگار عاشق شدن جرمه،من فهمیدم که با رفتن شما چه احساسی دارم احساس خوشحالی ،خواهش می کنم که ترم بعد قرار بود ایلام باشین درس نرم افزار ۲ را با کلاس ما برندارین ،از اونجا که بچه های کلاس فوق العاده پخته برخورد میکنن وفوق العاده سنگینن ممکنه جو کلاس برای شما زیاد مناسب نباشه نه که به قول یکی دوستام شما فوق العاده جوونین که می ترسم اسمشو بیارم باعث افتادنش توی درس شما شم ،بازهم به قول همون دوستم خلایق هر لایق،اونی که شما میگین برای اثبات خودش خودش عربده می کشه همه ما دوستانش در باهوش بودن وتوانا بودنش اطمینان داریم ولی به خاطر اشتباه خودش توی تعیینرشته گرفتار ایلام شد ،جایی نه آب وهوای خوبی داره ،نه امکانات درست وحسابی ،فقط فلان دانشجو به خاطر بومی بودن و خود شیرینیش وبا حمایت یه استاد خاص قد کشیده و مانع دیده شد دیگران شده اما خانمی که به خاطر یه اشتباه عاشق ایلام شده در مقابل تمام تواناییهاش خیلی هم فروتن است بس دلیلی نداره خودشو برا کسی اثبات کند،به قول خودش که همیشه میگه من باید خودمو به خودم ثبات کنم که برا خودم ابثات شده س که من به هرچه بخواهم می تونم برسم،ای کاش همه ی ما ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰/۱ ادب ،متانت ،نجابت،احترام و انصاف این خانم عاشق پیشه رو داشتیم
واما استاد از آهش بترس که حق با اونه،هرچند من زیاد به این چیها اعتقاد ندارم،درصمن من با شما درد دل کردم باز هم آی تی برا خودشیرینی جواب دادن،همین خانم عاشق ایلام با تک تک آی تی ها چه پسر چه دختر دوسته جز دو سه مورد که چشم دیدن این خانمو ندارن،
یه نمونه از توانایی های این خانم یه شب همین خانم توی نمازخونه مشغول درس خوندن بود ساعت ۲ نیمه شب چندتا آی تی اومدن گفتن پروژه دوم گرافیکشون مشکل داره و در یه جهت برش می ده وهیچکس نمی تونه مشکلو حل کنه هر کی هم تحویل داده در همون یه جهت می دونسته برش می خوره برش داده ونمره شو گرفته،اما شانس نداریم عبداللهی بهمون گیر میده ،عاشق ایلام تو بیا نگاهش کن ببین می تونی بفهمیش چون تو هر چیو بخونی می تونی بفهمی،دوستم گفت من #cکار نکردم از اونا اصرار از دوستم انگار تا آخر قبول کرد بره ونگاهی بهش بندازه،قرآنو باز کرد دوآیه خوند ورفت یه بار از بالا تا پایین کد ها رو خوند بعد یه رگه درآورد یه شکلی کشید چندتا مختصات بدست آورد و یه چیزایی گفت اونا تایپ کردن مشکل برنامه حل شد و همین خانم عاشق بچه هار و قسم داد به کسی نگید که من مشکل برنامه رو حل کردم از پس فروتنه،این آدم عقده ی به به وچه چه نداره که بخاد خودشو برا کسی ثابت کنه،درحالی که من می دونم این خانم اصلا #cکار نکرده.
انصاف خوب چیزیه!!!!!!!!!!!!!!!!!
استاد براتون متاسفم که اینطور حرف زدن ،بی انصافی در فضاوت اصلا زیبنده شما نیست،عاشق ایلام بهت گفتم از عشقت نگو دیدی آخرش چی شد ،توهم مثل بقیه باش صادق نباش……………………….
خدایا خوار شدن ما تا حدی که دیگران عقاب شدن و ما…………کورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا،ما همه نوچه عاشق ایلام هستیم نه در عربده کشی در ادب و متانت،ما همه جلوی ایشون لنگ می دازیم ،این بشر نابغه س و فروتن حالا بخاد خودشو به این مردم اثبات کنه؟!!!!!!!
به قول خودش می گفت من سر کلاس نصفیشو خوابم ونصفیشو میگمو می خندم آخرش هم ازم بپرس استاد چی گفت همه رو برات می گم آره راست می گفت موقع توضیح دادن درسا وقتی می گفت فلان روز استاد اینو گفت همه متحیر نگاهش می کردیم که بابا اون ساعت تو خواب بودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!عاشق ایلا م سر تنها کلاسی خیلی شیطون بود مهندس ولی زاده بود وترم سه سر کلاس مهندس رحمتی
خیلی بی انصافی استاد…………….
حقشه از پس از استاد حمایت می کرد ،دیدی استاد چه نان داغی گذاشت توی دامانت،ولی هرچی هست من خودم هم زیاد ازش خوشم نمیاد ولی اهل عربده کشی و بی ادبی نیست …………….
این یه موردو فرهههههههههههههههههههههههه بی انصافی کردی استاد
شکستن غرور خانم عاشق ایلا م به شما عزت نمیده هر چند همه ما ایشون خوب می شناسیم وبا این حرف های شما ایشون خرد نمیشن
خوب شد ما خدا نبودیم وگرنه با این عدالت وانصافمون وای به بندگانمون………………..
خیلی بی انصافی استاد
من که مودب تر ازاین خانم ندیدم ،من آی تیم اما این خانم جز بهترین دوستامه و یه کاری برام کرده که تا آخر عمرم خودمو مدیونش میدونم
استاد ادبیاتتان اصلا زیبا نبود ،خداقل در حد ایشون حرف میزدین،ایشون نیازی به اثبات خودش نداره واقعا باهوشه
جای شما بودم ار ایشون عذر خواهی می کردم
خیای خیلی خیلی خیلی بی انصافی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
استاد جای شما بودم حرفمو پس می گرفتم واز ایشون عذر خواهی می کردم ،خداوندا مردم چرا اینقد بی انصافن،این خانم آخرادبه، اگه به ما گیر می داد می گفت آی تی خود شیرین منظوری نداشت ،همیشه با ما پسرای آی تی که می نشستن می گفتن که منظوری ندارن،یادمه حسن هم بهش می گفت نه بابا ما جنبه شوخی داریم ،ماهم هیچ وقت ایشون بی ادب یا عربده کش نمی دونیم
خیلی بی انصافین استاد
ایشون اصولا آدم شوخی هستن ،من خودم همیشه سر به سر شون میزارم چون زود عکس العمل نشان میدهن ولی خدایی خیلی متین وسنگین هستن ،ما از لحن تند ایشون و ادبیات قویشون همه می دونیم ایشون کی هستن،ای کاش اینقد بی انصاف نبودین
درضمن ایشون که خیلی با هوشن .خیلی بارشه پس برای اثبات خودش نیازی به عربده کشی نداره،بعصی وقتا خیلی گیر میشه اما از تک تک دخترا یی که من میشناسم مودبتره،جای شما بودم ازشون عذر خواهی می کردم
استاد خیلی بی انصافین ،کی این خانوم عربده کشی کرده ،از صاحب شما استادین در حد یه استاد حرف بزنین و انصافه یه استاد و داشته باشین
من جای شما بودم حرفمو پس می گرفتم.
بی انصافی حدی داره.
من نمی دونم چی بگم ،به قول خود خانم عاشق ایلام هنگ کردم ،مهدیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی تو دیدی ایشون عربده کشی کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من که چیزی یادم نیست به جز سنگینی ومتانت این خانوم ما چندتا کلاس بل خانوم داشتیم اما از زیاد خندیدن خبری نبود ،یادمه یه روز یکی از خانوم های آی تی یه کاری کرد که ایشون خندیدن بعد چندتا خانم اونورتر بودن گفتن نمردیمو لبخند ایشون دیدیم ،دوباره دوباره…
استاد چای شما بودم حرفمئ پس می گرفتم.
man b ja shoma boodam aval tarfamo khoob mishnakhtam bad nazar midadam, khyli bi ensafi doktor shayad az bitajrobegi shomast!ama mani k itam behtarin dostam hamin khanome va ye kari bara chandta az bache haye man anjam dade k liyaght taghdiro dare,ishon khyli ba hosh va forotanan pas dalili bara esbate khodeshon oonam ba arbade keshi nardare.
man ja shoma boodam harfamo pas migerftam va az ishon ozr khahi mikardam.
خیلی بی انصافی ایشون از بچه های فعال کلاس شما بودن و وقتی این جلسات آخر شما الکی می خندیدی و انگار خود آزاری داشتین همه از خنده های شما خنده شون گرفته بود ،اما ایشون اصلا نمی خندیدن به قول استاد بشارتی مثل علی لاریجانی میموند که اصلا نمیخنده،بعشی وقتا برام سوال بود که چرا سر کلاس شما متین تر از همیشه س،ایشون اینقد باهوش هستن و توانا که با حل پروژه دوم گرافیگ برا بچه های آی تی نشون داد چقد تواناس پس نیازی به اثبات خودش اونهم با عربده کشی نداره،ایشون خادم بی بی زینب کبری س ازبه توهین به ایشون بترسین
شک نکنین عاقبتشو می بینین
جای شما بودم از ایشون عذر خواهی می کردم
استاد بی انصاف من ،می خواستم بگم جای شما بودم از خانم عاشق ایلام عذر خواهی می کردم اما فایده ای نداره ،چون ایشون همیشه میگن مرجان دلم را که مرغ وحشی ز بامی که برخاست هرگز نشیند
دکتر بی انصاف بی انصاف نژاد کی ایشون کلاس رو بی نظم کردن شما ازاین حرفاتون احساس شرمندگی نمی کنید،من با خوندن اون متن شرمنده ی روح بزرگ این خانم شدم ،با این متن از چشم تک تک ما افتادین،انشاالله دیگه سر کلاس نر م افزاری ها نبینیمتون.
من موندم که شما این همه انصافو از کجا آوردین ،ما همه شما رو دوست داشتیم اما با این مطلب که درمورد خانم عاشق ایلام زدین شخصیت خودتون رو نشون دادین بهتر دیگه ایلام نیاین ،کلاس نرم افزاریها نیاین…
جای شما بودم تا از چندین جای معتبر داشگاه علیه شما بیانیه صادر نشده حرفمو پس میگرفتم واز ایشون عذر خواهی می کردم.
لحظات را گذراندیم
که به خوشبختی برسیم
غافل از اینکه لحظه ها همان خوشبختی بودند….
خدایی یه کم داوری سخت شد
چون خیلی از کفته های بعضی از دوستان قابل تآمل نیست …
زبان را باید شست جور دیگر باید گفت.
خانم…… واقعا بی دلیل نیست که چندین بار به خاطر این رفتارها تشریف بردین کمیته انظباتی!!!!!!!!!!!!!!!!!
یک کمی حیا هم بد نیست….
لیاقت این رو ندارین که با دکتر درس داشته باشین
در ضمن بی انصاف هم خودتونین
مگه بچه های آی تی مرده باشن یه نرم افزاری بیاد به دکتر تنهایی توهین بکنه
در پاسخ به تک تک شما واستادی که نه شاید شایستگی اسم استاد را داشته باشد می گویم برای شما متاسفم ،آفای م شما هم روز شنبه باید به خاطر آنچه در مورد من نوشتین بایین کمیته انظباطی ،من کمبود ندارم که بخوام این همه برا خودم کامنت بذارم ودکتر تنهایی این نهایت بی ادبی شماست که تمام کامنت های بچه هارا به اسم من نوشتین.
تمام کامنتها توسط یه نفر توی سایت وارد شده، فاصله زمانی بین کامنتها هم مشخص کننده چنین چیزی هست. شما و یا دوستتون چنین کارهایی رو انجام دادین.
تا ۳۰ دقیقه ی دیگه این مسخره بازی ها رو تمام کردید چه خوب و کامنت بچه ها رو به اسم خودشان زدین چه بهتر وگرنه از شما به جرم بازی با آبروی من و گداشتن کامنت های تکراری به اسم من از شما شکایت می کنم به والله این کار رو می کنم،من به دوستام سپردم که شما رو بی جواب نذارن نمی دونستم که با حمایتشون شما مسخره بازی دیگر درمیارین.بعد عذر می خوام من اکه با ایمیل خودم می فرستادم تمام صورتک هم مثل هم بود،حالا من این همه ایمیل رو از کجا آوردم؟شما چرا نمی خاین قبول کنید که منم خدایی دارم آقای دکتر تنهایی این مسخره بازی تمام نکنید به قرآن ازتون شکایت می کنم .
حتما شکایت کنید.
مسخره بازی رو شما شروع کردهاید. میتونید از شکایت به مراجع دانشگاهی و یا حقوقی بیرون از دانشگاه شروع کنید. من هم مشکلی با این قضیه ندارم.
من به همه ایمیلهایی که اینجا وارد شده یه ایمیل میفرستم تا ببینم چند عدد از ایمیلها واقعا وجود دارند و چند تاشون هم ساختگیه.